پاسخ مظفر شاهدی بهپرسش زیر:
اصلیترین پیامد کودتای سوم اسفند چه بود و انگلیسیها با چه راهبردی این کودتا را طراحی و اجرا کردند؟
طرح پرسش از: جواد نوائیانرودسری
پاسخ: باید عرض کنم کودتای سوم اسفند 1299 در یک موقعیت بسیار دشوار و سرنوشتسازِ داخلی، منطقهای و بلکه جهانی، در ایران رخ داد. در آستانه کودتا، بهدلایل گوناگون داخلی و خارجی، اقتدار دولت مرکزیِ ایران بهشدت آسیب دیده و بهتبع آن، تمامیت ارضی و سرزمینی ما، با تهدیداتِ میشود گفت جدیای مواجه شده بود. در آن برهه دشوار، هر آن، خطرات بالقوه و بلکه بالفعلِ شورش و جداطلبیِ متجاسرانِی که در مناطق مختلف کشور، بهانحاء گوناگون، در برابر دولت مرکزی، قد علم کرده و بهطور مستقیم و غیرمستقیم ساز مخالفخوانی سر داده بودند، وحدت ملی و سرزمینی ایران را تهدید میکرد؛ بالاخص اینکه، دلایل بسیاری وجود داشت که نشان میداد، دو قدرت بزرگِ همسایه ایران در شمال و جنوب (روسیه شوروی در شمال و انگلیس در جنوب)، با انگیزههای سیاسی، ایدئولوژیکی، اقتصادی و امنیتیِ متفاوت، میتوانند و بلکه علاقمند هستند، با اتکای بهمتجاسران و حکمرانانِ نیمه مستقلِ جاخوش کرده در شمال و جنوب ایران، ولو، بهقیمت تجزیه و تکه تکه کردن ایران، منافع و خواستههای سیاسی، ایدئولوژیکی و اقتصادی خود را در آیندهِ ایران تأمین کنند. در آن میان، بهویژه انگلیسیها، که منافعِ اقتصادی- مالی و استراتژیکِ فراوانی در ایران داشتند (و سرپلهای عظیم نفتی در جنوب و جنوب غربی ایران مهمترین همه آنها بود)، مطلقاً، قصد نداشتند که بهحضور و نفوذِ سنگین خود در ایران، پایان دهند. در این راستا، تا جایی که بهما مربوط میشد، بدترین گزینهِ انگلیسیها، برای تداوم حضورِ در ایران، میتوانست جدا کردن استانها و مناطق نفتخیز جنوب و جنوب غربیِ کشور ما (بهفرض، در چارچوب حمایت از فردی مانند شیخ خزعل) باشد، که معنایش، بهطور بالقوه، میتوانست، تکه تکه شدن سایر مناطق کشور توسط جداسران و متجاسرانِ محلی در گوشه و کنار کشور را بههمراه آورد! یا اینکه، طرحی جامعتر برای تحکیم موقعیت خود در سراسر ایران را بهمورد اجرا بگذارد و همچنانکه میدانیم، انگلیسیها، نهایتاً، این پلن دوم را برگزیدند! بهویژه، در آن برهه، انگلیسیها، بهشدت نگرانِ نفوذ و سلطه سیاسی و ایدئولوژیک روسیه شوروی در ایران بودند که بهتبعِ نفوذ و حضورِ عناصرِ تعیینکنندهتر کمونیست در جنبش جنگل و عدم توانایی دولت مرکزی ایران در مهار و بلکه از میان برداشتن آنها، میتوانست، برای منافعِ انگلیسیها در ایرانِ آینده، خطرناک باشد. شاید اغراق نباشد که بگویم خطر گسترش نهضتِ کمابیش کمونیستشده جنگل در سراسر کشور، از مهمترین انگیزههایی محسوب میشد که انگلیسیها را بهضرورت حمایت از کودتای سوم اسفند 1299 رهنمون ساخت. حاصل اینکه، انگلیسیها، در آن برهه دشوار و حساس، سخت نگرانِ تداوم حضور و نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود در ایرانِ پیشِ رو بودند و برای حفظ و تحکیم موقعیت خود در ایران، هر اقدامی را که لازم میدانستند انجام میدادند؛ که در آن میان، حمایت از کودتای سوم اسفند، بهدلایل گوناگون، بر دیگر سناریوها و طرحهای احتمالی، ارجحیت پیدا کرد!
اما تا جایی که بهما مربوط میشود، اگرچه کودتای سوم اسفند در کوتاه مدت، عوامل و عناصر پیداوپنهانی را که تمامیت ارضی و سرزمینی ما را تهدید میکردند، تا حد زیادی، از میان برداشت و با پایان دادن بهجداسریها و گردنکشیهای حکام و عناصر مختلف محلی، سلطه دولت مرکزی بر سراسر کشور را تقویت کرد؛ اما، در بلندمدت، با نادیده گرفته شدن قانون اساسی مشروطه و عبور از شیوه دموکراتیک و مردمسالارانه سیاستورزی و تسلطِ روش استبدادگرایانه، مردمستیزانه و سرکوبگرانهِ حکمرانی بر مردم ایران، جامعه ایرانی، آسیبها و خساراتِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتیِ جبرانناپذیرِ دیرپاتری را متحمل گردید و از فرایند طبیعی توسعه و تعالیِ فکری، سیاسی و اجتماعی، در یک فضایِ آزاد و دموکراتیک (که قانون اساسی مشروطه و متمم آن بهملت ایران ارزانی داشته بود) باز ماند.
مظفر شاهدی...
ما را در سایت مظفر شاهدی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mozaffarshahedio بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 17 اسفند 1401 ساعت: 19:47